تربت حیدریه
تُرْبَتِ حِیْدَریّه، شهرستان و شهری در استان خراسان رضوی.
شهرستان تربت حیدریه
: این شهرستـان بـا 5 / 287،9 کمـ 2 وسعت و 870‘322 تن جمعیت (نامۀ فرمانداری...)، از شمال به شهرستانهای مشهد و نیشابور، از شرق به شهرستانهای فریمان، تربت جام و تایباد، از جنوب به شهرستانهای خواف، رشتخوار و گناباد، و از غرب به شهرستان کاشمر محدود است ( اطلس...، 108). بر اساس قانون تقسیمات کشوری در 1384ش، این شهرستان شامل 6 بخش به نامهای مرکزی، بایک، جلگه رخ، جلگه زاوه، فیضآباد و کدکن، 13 دهستان و 6 شهر به نامهای تربت حیدریه، بایک، رباط سنگ، دولتآباد، فیض آباد و کدکن است ( نشریه...، 21).
شهرستان تربت حیدریه از لحاظ ناهمواریها به دو ناحیۀ کوهستانی و جلگهای تقسیم میشود. بخشهای شمالی این شهرستان را بلندیها و کوهها، و بخشهای جنوبی آن را جلگههای متعددی دربرگرفته است (خسروی، 234-235، 240). کوههای چهل تن (013‘ 3 متر)، چهل مَن (820‘2 متر)، تیغ سرخ (526‘2 متر)، پَتوکته (537‘2 متر) و جونگاه (674‘2 متر) مهمترین کوههای شهرستان تربت حیدریهاند ( فرهنگ جغرافیایی کوهها...، 4 / 31، 46، 49، 60، 61).
رودخانههای این شهرستان بیشتر خشکرود هستند که در فصول بارانی آب دارند. رودهای تنگل آقاسو، چشمه یاقوت، داغی، دربند، سالاری (کال اسفیز) و کدکن که بیشتر به رودخانۀ شور سبزوار میریزند، از مهمترین رودخانههای تربت حیدریه است. (افشین، 2 / 354-355، 356، 358، 369).
آب و هوای تربت حیدریه در نواحی کوهستانی و مرتفع معتدل مایل به سرد و در دشتها معتدل است و از نظر بارندگی جزو نواحی خشک به شمار میآید (جعفری، دایرةالمعارف...، 287).
اساس اقتصاد شهرستان تربت حیدریه بر پایۀ کشاورزی، دامداری، صنایع دستی و مخصوصاً فرش بافی استوار است (فرهنگ جغرافیایی آبادیها...41). آب کشاورزی این شهرستان از رودخانههای فصلی و کاریز تأمین میشود (نک : خسروی، 236-239). کشاوزی در این شهرستان رونق خاصی دارد و به صورت مکانیزه و سنتی صورت میگیرد. از مهمترین محصولات کشاورزی آن زعفران، گندم، جو، چغندر قند،یونجه و محصولات باغی را میتوان نام برد (همانجا؛ نامۀ فرمانداری).
دامداری نیز به سبب وجود چراگاهها، به ویژه در کوهستانهای شمالی از اهمیت خاصی برخوردار است. پرورش کرم ابریشم نیز در آنجا رایج است. صنایع دستی مانند پشمریسی، نمدمالی، بافتقالی و قالیچه هم در تربت حیدریه رواج دارد و قالی و قالیچههای آن جنبۀ صادراتی دارد (فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 41-42). همچنین تربت حیدریه کانهایی دارد که از نظر اقتصادی مهم است؛ از معادن آن کرومیت، سنگ آهک، سنگ ساختمانی را میتوان نام برد (همان، 41).
شهر تربت حیدریه
این شهر که مرکز شهرستان تربت حیدریه است در °35 و ´16 عرض جغرافیایی و °59 و´ 13 طول جغرافیایی در ارتفاع 350،1 متری از سطح دریا واقع است (پاپلی، 142). بر اساس سرشماری آبان ماه 1375 این شهر 647‘94 تن جمعیت داشته است (سرشماری...، «سی و نه»).
رودخانۀ شصت درّه که از کوه شصت دره سرچشمه میگیرد، در مسیر خود به سمت جنوب، از غرب تربت حیدریه میگذرد و پس از آبیاری قسمتهایی از نواحی باختری و جنوبی تربت، در شمال گناباد به کال شور میریزد؛ شهر تربت حیدریه در قسمت جلگهای شهرستان تربت حیدریه واقع است (افشین، 2 / 408؛ جعفری، رودها...، 294).
آب و هوای شهر تربت حیدریه معتدل و خشک است. دمای هوا در تابستان به °40 سانتیگراد، و در زمستان به °10- سانتیگراد میرسد. میزان بارندگی سالیانه در این شهر تا 250 میلیمتر در نوسان است (همانجا).
نامگذاری
تربت حیدریه تا سدۀ 9ق زاوه نامیده میشد. زاوه واژهای است برگرفته از زاب یا زاو که به معنی شکاف، رخنه و دره و همچنین آبخیز یا جلگهای نهاده بر آب به کار رفته است و این مفهوم با توجه به موقعیت جغرافیایی تربت حیدریه بیمناسبت نمینماید (خسروی، 22-23). تغییر نام زاوه به تربت حیدریه بدان سبب است که قطبالدین حیدر، عارف همعصر عطار و سرسلسلۀ طریقت حیدریه از ترکستان به زاوه مهاجرت کرد و در همانجا درگذشت و مدفون شد و شهر به حرمت او به تدریج تربت قطب الدین حیدر و بعدها تربت حیدری نام گرفت و سرانجام، به تربت حیدریه معروف شد (همو، 40-43).
پیشینۀ تاریخی
هر چند از تاریخ پیش از اسلامِ این منطقه آگاهی چندانی در دست نیست،اما بناهای به جای مانده از روزگار ساسانیان، مانند آتشکدهای 4 طاقی و همچنین ویرانههای دو قلعۀ تاریخی و کهن به نامهای قلعۀ دختر و قلعۀ پسر بر فراز کوهستان، و بر دو قسمت این آتشکده (نک : مشکوٰتی، 84)، نشان از اهمیت این ناحیه در آن روزگار دارد.
با توجه به آنکه تقسیمات کشوری ساسانیان تا نخستین سدههای اسلامی همچنان دست نخورده باقی مانده بود، میتوان نتیجه گرفت که زاوه به روزگار ساسانیان از توابع نیشابور بوده است (نک : بلاذری، 568؛ مقدسی، 300).
ظاهراً نخستین بار بلاذری از این شهر در ذکر فتوحات عربها در خراسان به روزگار خلافت عثمان در 30ق / 651م یاد کرده است (ص، 567- 568). در اواخر سدۀ 1ق / 7م گروهی از زردشتیان سنجان، از توابع زاوه برای حفظ دین خود به جزیرۀ هرمز مهاجرت کردند. پس از چندی از آنجا به جزیرۀ دیبا رفتند و پس از اقامتی طولانی،رهسپار گجرات هند شدند و بهیاد زاد ـ بوم خود، شهر سنجان را در سواحل اقیانوس هند پی افکندند و آتش بهرام را برافروختند؛ بنابراین، روشن ماندن 500،1 سالۀ آتش مقدس زردشتیان را میتوان مدیون کوچ زاویها به هند دانست (پورداود، 2-26؛ زرینکوب، 376-377). در منابع تاریخی نخستین سدههای اسلامی تا حملۀ مغولان به ایران، از زاوه کمتر یاد شده است.
سمعانی در سدۀ 6ق زاوه را روستایی از توابع پوشنگ نزدیک بوزجان و میان هرات و نیشابور یاد کرده است (3 / 124). یاقوت در سدۀ 7ق زاوه را از رستاقهای نیشابور و کورهای از کورههای آن که قصبۀ آن بیشک نام داشته، آورده است که در آن روزگار حدود 220 قریه داشته، و پیرامون آن را نیز رستاقهایی دربر میگرفته است (2 / 910).
در ربیع الاول 617ق / مۀ 1220م لشکریان مغول در تعقیب سلطان محمد خوارزمشاه، به زاوه نیز یورش بردند؛ مردم زاوه در برابر آنان پایداری کردند و دروازههای شهر را بستند، اما مغولان آنجا را محاصره کردند و دست به کشتار و غارت فراوان زدند و شهر را به آتش کشیدند (جوینی، 1 / 113؛وصاف، 321). در 655ق / 1257م هولاکو، از نوادگان چنگیز در حرکت خود به سوی ایران از زاوه گذر کرد و آن عده از اهالی زاوه را که از کشتار نخستین سپاهیان مغول جان سالم به در برده بودند، به قتل رساند (نک : رشیدالدین، 2 / 983-984)، اما پس از این وقایع، به سبب شرایط مناسب جغرافیایی، این شهر بار دیگر آبادانی گذشتۀ خود را بازیافت و مردمی که از برابر مغولان گریخته بودند، به شهر بازگشتند و ظاهراً جمعیت قابل ملاحظهای در آنجا ساکن بوده است، زیرا به گزارش فصیح خوافی در پی زمینلرزهای که در 737ق / 1337م در ولایت خواف روی داد و بر اثر آن بیماریهای واگیردار شایع شد، 11 هزار تن از اهالی زاوه جان خود را در اثر بیماری وبا از دست دادند (3 / 51-53).
در 743ق / 1342م میان وجیهالدین مسعود، امیر سربداران و ملک معزالدین حسین کرت، فرمانروای هرات در زاوه نبردی درگرفت. در این جنگ ابن یمین، شاعر پارسی گوی سدۀ 8ق شرکت داشت. امیرمسعود در جنگ شکست خورد و از میدان گریخت و گروهی از یاران او به اسارت افتادند. دیوان اشعار ابن یمین در این گیرو دار ناپدید گردید و او خود نیز گرفتار، و به حضور ملک حسین کرت برده شد (فصیح، 3 / 63؛ عبدالرزاق، 1 / 187- 188؛ اقبال، 471).
حمدالله مستوفی، مؤلف سدۀ 8ق ولایت زاوه را که مرکز آن نیز شهر زاوه بود، دارای دژی گلین و استوار، با 50 روستا وصف کرده است. به گزارش او آب زاوه از رودخانه و کاریز تأمین میشده، و محصولاتش ابریشم، غله، پنبه، انگور و میوۀ فراوان بوده است. او همچنین به مزار شیخ قطبالدین حیدر در زاوه اشاره کرده است (ص 154). ابنبطوطه، سیاح سدۀ 8ق نیز در سفر خود به زاوه، آنجا را شهر شیخ قطبالدین حیدر معرفی کرده است (ص 401).
در سدۀ 9ق ولایت زاوه و محولات از توابع و ولایات هرات به شمار میرفته که مرکز آن شهر زاوه با 39 مزرعه و توابع بسیار بوده، و قریۀ تربت مقدس مزار شیخ قطبالدین حیدر یکی از روستاهای آن به شمار میرفته است (حافظ ابرو، 41). ظاهراً در آن دوره، قریۀ تربت شیخ حیدر در حدود 30 کیلومتری غرب شهر کهن زاوه قرار داشته است (خسروی، 322-323).
در دورۀ صفویه زاوه به سبب داشتن موقعیت مناسب جغرافیایی و اهمیت سوقالجیشی و قرار گرفتن بر سر راه هرات، غالباً در معرض تاخت و تاز ازبکها، ترکمنها و افغانها بوده است و در منابع از آن با نامهای «حصار تربت» و «قلعۀ تربت» یاد شده است (روملو، 552؛ اسکندربیک، 1 / 284؛ خواندمیر، 4 / 251؛ خسروی، 59).
در دورۀ شاه اسماعیل صفوی در 929ق / 1523م تربت به صوفیان خلیفۀ روملو واگذار شد (جهانگشای...، 595). در 974ق / 1566م که شاهزاده محمد میرزا به قصد حکومت هرات، رهسپار خراسان شد، عبدالله خان ازبک، فرزند اسکندرخان، حاکم ماوراءالنهر راه را بر او بست، و شاه زاده به حصار تربت پناه برد (روملو، 552-553). در 985ق / 1577م سلطان محمد خدابنده در جنگ با ازبکان به قلعۀ تربت رفت و ازبکان را شکست داد (همو، 650). اسکندربیک منشی دربارۀ اهمیت نسبی قلعۀ تربت در این دوره آورده است: هر گاه قلعۀ تربت در 6 ماه گشوده نشود، تسخیر قلعۀ هرات در عرض یک سال امکانپذیر نخواهد بود (همانجا).
در اوایل دورۀ قاجار اسحاق خان قرایی (د 1231ق / 1816م)، مشهورترین فرد از طایفۀ قرایی که بر تربت حیدریه حکومت میکرد، برای مقابله با تهاجم ترکمنها به بازسازی قلعۀ آن پرداخت و برگرد این شهر حصاری کشید و کاروانسرایی در آنجا ساخت و برج و باروی تربت حیدریه سامان یافت و به قلعهای مربع شکل تبدیل شد. پس از آن، شهر نوبنیاد تربت حیدریه، به تربت اسحاقخان معروف شد (زینالعابدین شیروانی، 218-219؛ اعتمادالسلطنه، 1 / 670-671). با مرگ اسحاق خان و آغاز درگیـریهای حکام خراسان با دولت مرکزی، جمعیت تربتـ حیدریه رو به کاهش نهاد (همو، 1 / 669؛ خسروی، 75 بب ). در دورۀ مبارزات مشروطیت، در تربت حیدریه نیز کار حکومتگران آشفته شد؛ در ربیعالآخر 1327 / مۀ 1909م سالار تربتیِ بلوچ به بهانـۀ حمایت از مشروطـهخـواهان، شجیـعالملک، حاکم تـربتـ حیدریه و صدرالعلماء تربتی را که از گروه مستبدین بودند، به قتل رساند. معززالملک از سوی مستبدین به جنگ سالار تربتی رفت، ولی مغلوب وی شد و تربت حیدریه مانند دیگر ولایات خراسان به تصرف مشروطهخواهان درآمد (ناظمالاسلام، 2 / 348، 392-393؛خسروی، 129-130). با شروع جنگ جهانی اول،تـربتـ حیدریه برای مدتی صحنۀ رقابت دولتهای روسیه و انگلیس از یک سو و آلمان از سوی دیگر شد. روسیه و انگلستان درصدد بودند تا از نفوذ آلمانیها در نواحی مشهد، تربت حیدریه، تون (فردوس) و بیرجند بکاهند (همو، 130-131). موقعیت راهبردی تربت حیدریه در این زمان سبب شد تا دولتهای روسیه و انگلیس کنسولگریهایی در این شهر دایر سازند (همو، 132).
با اشغال ایران در شهریور 1320 به دست نیروهای متفقین، محمدیوسف خان صولتالسلطنه هزاره که در 1311ش بر اثر سیاست قلع و قمع سران عشایر و طوایف که از جانب رضا شاه دنبال میشد، املاکش را در خراسان از دست داد و به جای آن املاکی در فارس به وی داده شده بود، از ضعف دولت مرکزی و فروپاشی تشکیلات ارتش بهره جست و دست به شورش زد. در این میان، تربت حیدریه نیز مدتی به دست صولتالسلطنه افتاد، اما در بهمن همان سال با بازسازی تشکیلات ارتش، نیروهایی به خراسان گسیل، و این شورش سرکوب شد (بیات، 52-54؛ ادیب هروی، 318-321).
آثار تاریخی
آثـار و ابنیۀ تاریخـی در شهرستـان تـربت ـ حیدریه از دیرباز بر جای مانده است که از آن جمله است:
1. مزار قطبالدین حیدر که بنای اصلی مزار به دست سلطان محمود تربتی، حاکم تربت در 1023ق / 1614م ساخته شد. اما ضریح چوبی داخل مزار بنا بر کتیبۀ حک شده بر چوب آن، در 987ق / 1579م نصب شده است (خسروی، 381-384).
2 مسجد جامع قدیم تربت که در زمان شاه صفی در 1040ق / 1630م به کوشش خواجه عبدالله تربتی بنا شده، و در کنار مزار قطبالدین حیدر هنوز پابرجا ست.
3. بقایای رباط بیبی، متعلق به اوایل سدۀ 10ق در کنار روستای ظهیرآباد محولات که به وسیله حاجی محمد رضا لاری، تاجر تربتی بازسازی شده است (افضل الملک، 116).
مآخذ
ابنبطوطه، رحلة، به کوشش طلال حرب، بیروت، 1407ق / 1987م؛ ادیب هروی، محمدحسن، الحدیقة الرضویة، مشهد، 1326ش؛ اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران، 1383ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367ش؛ افشین، یدالله، رودخانههای ایران، تهران، 1373ش؛ افضلالملک، غلامحسین، سفرنامۀ خراسان و کرمان، به کوشش قدرت الله روشنی زعفرانلو، تهران، 1361ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، 1341ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان،به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407ق / 1987م؛ بیات، کاوه، صولت السلطنۀ هزاره و شورش خراسان، تهران، 1370ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1367ش؛ پورداود، ابراهیم، ایرانشاه، بمبئی، 1925م؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ همو، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1376ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1329ق / 1911م؛ جهانگشای خاقان، به کوشش الله دتا مضطر، اسلام آباد، 1406ق / 1986م؛ حافظ ابرو، عبدالله، تاریخ (بخش جغرافیای خراسان)، به کوشش درتئا کراوولسکی، ویسبادن، 1982م؛ حمدالله مستوفی، نزهةالقلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331ق / 1913م؛ خسروی، محمد رضا، جغرافیای تاریخی ولایت زاوه، مشهد، 1366ش؛ خواندمیر، حبیبالسیر، تهران، 1332ش؛ رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، 1373ش؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1357ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، 1368ش؛ زینالعابدین شیروانی، بستان السیاحة، تهران، 1322ق؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1375ش)، نتایج تفضیلی، شهرستان تربت حیدریه، مرکز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر باردوی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1353ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، تربت حیدریه، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1363ش، ج 43؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1379ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1339ش؛ مشکوٰتی، نصرتالله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349ش؛ مقدسی، محمد، احسنالتقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1362ش؛ نامۀ فرمانداری شهرستان تربت حیدریه، 3 / 5 / 1383، شم 281،11؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، 1384ش؛ وصاف، تاریخ، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، 1346ش؛ یاقوت، بلدان.
محمد رضا خسروی